○ کتاب گرافی از @hossein7109 ○ صحنه اول؛ - قاسم،جلدی میروی جلدی می آیی... قیدار بعد این میل می رود سراغ تخته شنا ... از شنا بلند نشده باشد وقتی برگشتی! صحنه دوم؛ - این دویست و پنجاه شنا حقا در شان آقا بود،یکی و دوتا و ده تا و بیست تا مال نوخواسته هاست! - خواستم صدتا شنا که رفتم،عرقم را بگیرم و سرپا شوم،"گفتم می خورد تو ذوق بچه.آخر به ش گفته بودم تا سر ورزش هستم برگردد.بچه برگشت و کنفت نشد،اما کتفم کوفت شد!" #قیدار #مرام